بیشتر بدانی

درس بیست و هفتم

رستگاری: عیسی را مصلوب کردند.

انجیل لوقا ۲۳: ۳۲-۵۶

قدم اول: داستان را بخوانید.

متن ذیل را بخوانید و یا بشنوید.

x1.0

32دو جنایتکار هم برای مصلوب شدن با او بودند.

33و وقتی به محلی موسوم به «کاسۀ سر» رسیدند، او را در آنجا به صلیب میخکوب کردند. آن جنایتکاران را هم با او مصلوب نمودند، یکی را در سمت راست و دیگری را در سمت چپ او.

34عیسی گفت: «ای پدر، اینها را ببخش زیرا نمی دانند چه می کنند.» بالای لباس های او قرعه انداخته میان خود تقسیم کردند.

35مردم ایستاده تماشا می کردند و رؤسای آنها با ریشخند می گفتند: «دیگران را نجات داد. اگر این مرد مسیح و برگزیدۀ خدا است، حالا خودش را نجات دهد.»

36عساکر هم او را مسخره کردند و پیش آمده سرکه خود را به او تعارف کردند

37و گفتند: «اگر تو پادشاه یهودیان هستی خود را نجات بده.»

38در بالای سر او نوشته شده بود: «پادشاه یهودیان.»

39یکی از آن جنایتکار که به صلیب آویخته شده بود با ریشخند به او می گفت: «مگر تو مسیح نیستی؟ خودت و ما را نجات بده.»

40اما آن دیگری با ملامت به اولی جواب داد: «از خدا نمی ترسی؟ سر تو و او یک قسم حکم شده است.

41در مورد ما منصفانه عمل شده، چون ما به سزای اعمال خود می رسیم، اما این مرد هیچ خطایی نکرده است.»

42و گفت: «ای عیسی، وقتی به پادشاهی خود رسیدی مرا به یاد داشته باش.»

43عیسی جواب داد: «خاطر جمع باش، امروز با من در فردوس خواهی بود.»

44تقریباً ظهر بود، که تاریکی تمام آن سرزمین را فراگرفت و تا ساعت سه بعد از ظهر آفتاب گرفته شده بود

45و پردۀ عبادتگاه دو تکه شد.

46عیسی با فریاد بلند گفت: «ای پدر، روح خود را به تو می سپارم.» این را گفت و جان داد.

47وقتی صاحب منصبی که مسئول نگهبانی بود این جریان را دید خدا را حمد کرد و گفت: «در واقع این مرد بی گناه بود.»

48جمعیتی که برای تماشا گرد آمده بودند وقتی ماجرا را دیدند، سینه زنان به خانه های خود برگشتند.

49آشنایان عیسی و زنانی که از جلیل همراه او آمده بودند همگی در فاصلۀ دوری ایستاده بودند و جریان را می دیدند.

50در آنجا مردی به نام یوسف حضور داشت که یکی از اعضای شورای یهود بود. او مردی نیکنام و درستکار بود.

51یوسف به تصمیم شورا و کاری که در پیش گرفته بودند رأی مخالف داده بود. او از اهالی یک شهر یهودی به نام رامه بود و از آن کسانی بود که در انتظار پادشاهی خدا بسر می بردند.

52این مرد در این موقع پیش پیلاطُس رفت و جنازۀ عیسی را خواست.

53سپس آن را پایین آورد و در کتان نازک پیچید و در مقبره ای که از سنگ تراشیده شده بود و پیش از آن کسی را در آن نگذاشته بودند قرار داد.

54آن روز، روز تهیه بود و روز سَبَت از آن ساعت شروع می شد.

55زنانی که از جلیل همراه عیسی آمده بودند به دنبال یوسف رفتند. آن ها مقبره و جای دفن او را دیدند.

56سپس به خانه رفتند و حنوط و عطریات تهیه کردند و در روز سَبَت مطابق امر شریعت استراحت نمودند.

قدم دوم: داستان را به زبان خود بازگو کنید.

فرصت بدهید تا هر شخص داستان را به زبان خود بازگو نماید. بعد دیگران قسمت های را که به خاطر دارند، میتوانند اضافه کنند. اگر نیاز باشد، به آن دوباره گوش دهید یا آنرا بخوانید. سپس اجازه دهید که شخصی دیگر داستان را بازگو نماید. زمانیکه شما تنها هستید، داستان را به طور بلند به زبان خود بازگو کنید یا آنرا بنویسید. اگر در حفظ کردن آن مشکل دارید، آنرا دوباره بخوانید یا آنرا بشنوید.

قدم سوم: موضوع داستان را درک کنید.


Get it on Google Play
Download on the App Store

Dari Bible

Dari Bible

As an Amazon Associate I earn from qualifying purchases

Get Discovery Bible Studies on your phone

Discover copyright ©2015-2025 discoverapp.org

Dari verses taken from the Today’s Dari Version published in 2008. Copyright United Bible Society, ©2008. Used by permission. All rights reserved. Delivered in partnership with AfghanBibles.org and Hope4Afghans.com